دچار بودن تحصيل کرده ها و روشفکرها و شناسنامه دارها به «بحران هويت»، براي آنها که نيمي ايراني اند و نيمي خارجي از آن مشکلات مرفه بي دردي است. آنها به جرم اينکه به جاي پدرشان، مادرشان ايراني است نتوانسته اند تابعيت ايراني و شناسنامه بگيرند، درنتيجه نتوانسته اند و نمي توانند مدرسه بروند، تحصيل کنند، روشنفکر شوند و بعد به بحران هويت دچار مي شوند. از بدو تولدشان هويت نداشته اند.
اعطاي تابعيت در ايران با استناد به هر دو سيستم خون و خاک صورت مي گيرد، اما سيستم خون ارجحيت دارد. در سيستم خاک، محل تولد ملاک تابعيت است و در سيستم خون، تابعيت فرزند براساس تابعيت پدر، مادر يا هر دوي آنها تعيين مي شود که البته در کشور ما فقط نسب پدري مورد توجه قرار مي گيرد. به اين ترتيب کودکاني که مادر ايراني و پدر غير ايراني (به ويژه کشورهايي چون افغانستان و عراق) دارند فاقد هر نوع هويت اند. چون کشور پدري شان هم در مورد تابيعت حمايتي از آنها نمي کند. در مورد اين کودکان داستانهاي بسياري به گوش مي رسد که تکان دهنده و متاسفانه واقعي است.
محمد هشت ساله عاشق درس خواندن است اما چون شناسنامه ندارد در مدرسه ثبت نامش نمي کنند. او بي سواد است و کنجکاو براي کشف رمز کاغذهايي که خواندنشان را نمي داند. محمد بسياري از روزها را که بايد به کلاس درس برود، در خيابان کار مي کند. پدر او گاري کش است و در خيابان مولوي بار جابه جا مي کند و محمد به همراه او کار مي کند. البته اين روزها بخشي از کار خانه هم بر دوش اوست. چون به گفته او، مادرش به زاهدان رفته. سفري که به اين زودي ها بازگشتي در آن نيست، چون در واقع او را به خاطر مصرف کرک دستگير کرده اند و او هم اکنون در زندان است. خانه محمد يک اتاق کوچک اجاره اي در نزديکي ميدان شوش است که با يک تلويزيون، چند دست رخت خواب و چند تکه ظرف و يک يخچال قديمي پوشيده شده. او اين روزها در نبود مادر لباسها و ظرفها را مي شويد و به برادر بزرگش کمک مي کند. برادري که مثل او به خاطر نداشتن شناسنامه به مدرسه نرفته و بي سواد است و در حال حاضر کار مي کند. محمد دلش مي خواهد پليس شود.
«زهرا» هم که مثل محمد به خاطر نداشتن شناسنامه نمي تواند به مدرسه برود مي گويد:«چند سال پيش که با کارت اقامت ما را در مدرسه ثبت نام مي کردند، کلاس اول و دوم را با نمره هاي 19 و 20 تمام کردم. اما بعد از آن ديگر به مدرسه نرفتم. حالا بايد کلاس پنجم باشم، اما به خاطر نداشتن شناسنامه در مدرسه ثبت نامم نمي کنند.» زهرا مي خواهد به دانشگاه برود و معلم شود.
ليلاي 16 ساله داستان ديگري دارد. او در کودکي و نوجواني مجبور به تن فروشي بوده و دوره بسيار سختي را گذرانده. حالا مي خواهد با پسري که دوستش دارد ازدواج کند. اما چون شناسنامه ندارد نمي تواند.
طبق بند دو ماده 976 فرزند متولد از پدر ايراني چه در ايران و چه خارج از ايران، ايراني است. در اين بند به مادر و تابعيتش اشاره اي نشده، چون سيستم خون از طريق مادر در ايران اجرا نمي شود و با ايراني بودن مادر، کودکش ايراني محسوب نخواهد شد. بندهاي سه، چهار و پنج ماده 976 بر سيستم خاک دلالت دارند، يعني در هر سه بند شرط اول، تولد کودک در ايران است ولي هرکدام از اين بندها شرطي دارند که لازم است کودک براي گرفتن تابعيت ايراني آن را داشته باشد بگيرد. بند سه در مورد کودکاني است که پدر و مادرشان نامعلوم هستند و از آنجا که تابعيت پدر و مادرشان مشخص نيست، محل تولد ملاک تعيين تابعيت قرار گرفته است. اين بند بيشتر جنبه حمايتي براي کودکان بي سرپرست دارد. در بند چهار از کودکاني صحبت شده است که پدر و مادري خارجي دارند و در ايران متولد شده اند. شرط اين است که يکي از والدين متولد ايران باشد. قانونگذار در اين بند معتقد بوده که اگر دو نسل - نسل فعلي که کودک است و نسل قبلي که پدر يا مادر او بوده - در ايران متولد شوند وابستگي بين آنها و ايران پديد مي آيد که شرايط اعطاي تابعيت را فراهم مي کند و اين بند تنها مورد از مواد 16گانه تابعيت است که پدر و مادر را يکسان حساب کرده است.
در سال 1353قرار شد کودکان متولد شده از مادر ايراني که در ايران به دنيا آمده اند، در صورتي ايراني محسوب شوند که مادرشان هم در ايران به دنيا آمده باشد. پس از انقلاب هم نظري مشابه نظريه سال 53 ارائه شد، اما هنگامي که مهاجرت افاغنه به ايران بيشتر شد و آمار ازدواج آنان با زنان ايراني بالا رفت سازمان ثبت احوال از اجراي نظريه مشورتي وزارت دادگستري سر باز زد. چون به هر حال يک نظريه مشورتي بود و قانون به حساب نمي آمد. به اين ترتيب تعداد بچه هاي بي شناسنامه هم هر روز بيشتر شد!
13 آبان ماه امسال، سرانجام طرح مجلس براي تعيين تکليف تابعيت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ايراني با مردان خارجي، با وجود همه اما و اگرها به تصويب نهايي رسيد و رئيس جمهور آن را به دستگاه هاي اجرايي ابلاغ کرد. بر اساس ماده واحده اين قانون كه به وزارتخانههاي كشور و دادگستري ابلاغ شده است، فرزندان حاصل از ازدواج زنان ايراني با مردان خارجي كه در ايران متولد شده يا حداكثر تا يك سال پس از تصويب اين قانون در ايران متولد ميشوند ميتوانند بعد از رسيدن به سن هجده سال تمام تقاضاي تابعيت ايراني كنند. اين افراد در صورت نداشتن سوء پيشينه كيفري يا امنيتي و اعلام رد تابعيت غيرايراني به تابعيت ايران پذيرفته ميشوند. به رغم تصويب اين قانون تکليف کودکان از بدو تولد تا 18 سالگي همچنان نامشخص است.