Audios & videos      Women's Watch       Contact us      About us      Home
 
 
 
 
 
 
  استمداد از مردم : جلو سنگسار مکرمه را بگيريد!
تاریخ: 07/12/2007   

در روز 5 شنبه 15 تيرماه سال 1386 جعفر کياني، همجرم مکرمه ابراهيمي،توسط نيروي انتظامي محلي و قاضي اجراي احکام تاکستان سنگسار شد تا نه تنها مردم روستاي آقچه کند ، که شهروندان تاکستان و قزوين و ساير شهر هاي  ايران باور کنند که هنوزممکن است انساني کفن پوش، وحشت زده و ملتمس، تا سينه و گردن در چاله  فرو برده شود و نه سنگ هايي به اندازه گردو بلکه کلوخ هايي به اندازه دو مشت ، آنچنان بر پيکراو فرود آيد که ساعتي بعد جان بسپارد.

بيش از يک سال است که فعالان کمپين قانون بي سنگسار به همراه ساير شهروندان بشر دوست  خبر از انجام مجدد حکم سنگسار در ايران مي دهند وبيش از يک سال است وکلاي داوطلب به صورتي خستگي ناپذير محکومين در انتظار سنگسار را در گوشه و کنار کشور شناسايي مي کنند و تلاش دارند تا از طريق دفاع قانوني آنان را از چاله هاي مرگ نجات دهند، اما در تمام اين مدت هيچگاه چاله هاي مرگ سنگي تا بدين حد به باور شهروندان ايراني نزديک نشده بود.

بارها و بارها در بيانيه هاي مختلف کمپين قانون بي سنگسارو دادخواستهاي مکرري که توسط بشردوستان ايراني و ديده بانان حقوق بشر منتشر شده بود از مقامات قضايي و قانونگذاران در خواست شد که با توجه به تعهد دولت ايران به اجراي ميثاقين حقوق بشر، مجازات سنگسار غير قانوني اعلام شود و هر بار وجود سنگسار در ايران تکذيب شد  اما  اينک همه ما پس از اعلام خبر رسمي سخنگوي قوه قضاييه در مورد سنگسار جعفر کياني و بي اعتنايي صريح مقامات ايراني به ميثاقين حقوق بشر باور مي کنيم که اراده ايي  فراتر از اراده مسئولين رسمي  چاله هاي سنگي مرگ را مي کند.

در 29 خرداد ماه سال 1386بود که انتشار خبر سنگسار مکرمه و جعفر ، کارزاري گسترده و مردمي را  باعث شد و در کمتر از بيست و چهار ساعت دستور توقف حکم سنگسار مکرمه و جعغر توسط رياست قوه قضاييه صادر گرديد اما کلوخ هاي خونين اطراف روستاي آقچه کند شهادت مي دهد که عمر اين دستور بيش از دو هفته نپاييد.

اينک همه شهروندان ايراني باور دارند که اگرديروز سنگسارمحبوبه، م.  و عباس ح. به صورت غير علني وبا تدابير امنيتي شديد در بهشت رضاي مشهد برگزار شد و هيچ مقام مسئولي حاضر به پاسخگويي درباره آن نبود و اگر امروز جعفر کياني  در برابر ديدگاه جهان سنگسار مي شود و سخنگوي رسمي قوه قضاييه ضمن اعلام رسمي، وقوع آن را به حساب استقلال قاضي مي گذارد، پس ناباورانه نيست اگر که فردا هم نوبت مکرمه ابراهيمي باشد و آن هم نه در بياباني بين دو روستا که در وسط قبرستان شهر.

جمجمه جعفر زير ضربه سنگها مچاله و خونين شد تا همه ما باور کنيم که سنگسار قانوني است، که وقتي سنگسار قانوني است با نامه و بخش نامه محرمانه و علني رياست قوه قضاييه قابل جلوگيري نيست، که قضاتي  هستند که با علم خودشان حکم سنگسار مي دهند، که ماموراني  هستند که با وعده بهشت سنگ مي زنند، که قاضي القضاتي هست که اگر فرمان توقف دهد اجرا نمي شود اما اگر فرمان اجرا دهد اجرا مي شود، که سخنگويي هست که فشار افکار عمومي جهاني را موجب وهن اسلام نمي داند، که سياستمداري هست که تعهدي در برابر امضاي اسناد بين المللي توسط دولت ايران ندارد، که ديده باناني هستند که اضطراب و بيماري مکرمه در زندان و کلوخ هاي خونين صحرايي در بين روستاي آقچه کند و سفر ناگهاني مسئولين اجراي حکم و... از نظرشان دور نيست.

و اينهاست که باعث مي شود باور کنيم که حکم سنگسار مکرمه هر آن قابل اجراست، که حکم اجراي سنگسار 9 زن ديگر در گوشه و کنار کشور نيز هر آن قابل اجراست، و باور کنيم که کاري از دست ديده بانان حقوق بشر و فعالان حقوق زنان در برابر آن اراده به کندن چاله هاي سنگي مرگ ساخته نيست اگر که شهروندان ياريمان نکنند.

اکنون پس از گذشت يک سال از درخواست ها و تلاش هاي مکرر جهت غير قانوني شدن سنگسار در ايران،  به همراه ساير فعالان حقوق بشر دست ياري به سوي شما دراز کرده ايم.
ما دست ياري به سوي شما دراز کرده ايم چون اعتقاد داريم تغييرات و اصلاحات قانوني جز به خواست مردم و جز با اراده خودجوش و آزاد شهروندان حاصل نمي شود. چون اعتقاد داريم عرف و خواسته مردم منبع اساسي قانونگذاري است و آنچه که زمان و مکان به درون تاريخ تف مي کند نمي تواند از درون چاله هاي مرگ سنگي سر بيرون آورد.

بر اساس همين باور است که به شما روي آورده و از شما مي پرسيم : براي نجات جان مکرمه چه بايد کرد؟

درخواست مي کنيم استمداد ما را براي نظرخواهي بپذيريد  و با نوشتن پيشنهادها و راه حلهايي که به نظرتان کارساز خواهد بود در کادر نظرخواهي پايين اين متن به نجات جان مکرمه ابراهيمي و ساير زنان و مردان مجکوم به سنگسار و تغيير اين قانون کمک کنيد. لازم به ذکر است کامنتهاي غير مرتبط با موضوع يا جاوي مطالب توهين آميز پاک خواهد شد.

فعالان کمپين قانون بي سنگسار، پنجشنبه 21 تير 1386


لينک نظرات در سايت بالاترين




نظرات

salam doostane aziz man fekr mikonam bayad rasman va ba ferestadane namaie ba hezar emza ya bishtar rasman az sazmane melal bekhahim ba namayande iran dar sazmane melal varede goftego shavad .man hoghoghdan nistam va nemidanam chegone vali baraye osanlo chenin kari sorat gereft . bayad ba yek net work az zanan va sazmanhaye hoghoghe bashar bekhahim dar in karzr sherkat konand va dar keshvarhaye mokhtalef bar zede in ghanon tazahorat konan dolate jomhori eslami baraye neshandadane zarbe shast hamishe ebteda be esme bakhord ba fesad va fahsha in afrad ra ghorbani mikonad man ham midonam in karha doshvare vali khob bayad ye kari bokonim agar begam tazahorat ke kasi ghabol nemikone onam to sharayet ke man iran nistam chenin pishnahadi az tarafe man doorost nist vali vaghean fekr mikoam bayad in jenayat ro alani be donya elam kard alani . tamame veblagha bayad benevisand va darkhast konid tamame veblogha benevisand az tarighe orkat ham mitonim raje be in mozo faal beshim agar man ham bayad kari konam toro khoda behem begid

نوشته شده بوسیله: fariba davodi mohajer در تاریخ: 07/12/2007 10:37:15 PM


من همين الان مطب را خواندم و مطمئنا اگر چيري بذهنم برسد برايتان خواهم نوشت. اما فعلا دوست داشتن بدانم آيا امکان اين هست که از طريق نامه با خود مکرمه تماس گرفت؟ نميدانم چرا ولي دوست دارم نامه اي برايش بفرستم. آيا امکان اين براي شما هست که بتوانيد نامه هاي ديگران را به مکرمه برسانيد؟

نوشته شده بوسیله: مهدي در تاریخ: 07/12/2007 11:13:27 PM


بايد 500 يا 1000 نفر آدم رو جمع کرد که داوطلب بشن و برن تاکستان با دوربين عکاسي - فيلم برداري و ... و فقط سنگسار کننده ها رو هو کنن. مطمئنا اگر مسئولين قوه قضاييه اين احتمال رو بدن که فيلم ماجرا در يوتيوب گذاشته ميشه جلوي سنگسار رو ميگيرن.

نوشته شده بوسیله: آرش در تاریخ: 07/12/2007 11:19:47 PM


بايد 500 يا 1000 نفر آدم رو جمع کرد که داوطلب بشن و برن تاکستان با دوربين عکاسي - فيلم برداري و ... و فقط سنگسار کننده ها رو هو کنن. مطمئنا اگر مسئولين قوه قضاييه اين احتمال رو بدن که فيلم ماجرا در يوتيوب گذاشته ميشه جلوي سنگسار رو ميگيرن.

نوشته شده بوسیله: ط¢ط±ط´ در تاریخ: 07/12/2007 11:20:11 PM



نوشته شده بوسیله: sara در تاریخ: 07/12/2007 11:36:21 PM


1. مراسم اعدام تو ايران متاسفانه هميشه براي خيلي ها جذاب بوده و ملت زياد ميرن واسه نگاه كردن و خود رژيم هم براش اين موضوع عاديه در نتيجه حضور ،‌خيلي عجيب نيست. 2. يه دوستم ميگفت ، كه جوون كه بود خيلي عادت داشت به متلك گفتن هاي ناجور به دخترا و هميشه با خشونت و فحش دخترا ربرو مييشده و خب اين واكنش اونها به ادامه كارش، جري ترش ميكرده. تا اينكه يه روزي يه دختر بعد از اينكه اين دوستم متلك بسيار ناجوري بهش ميگه فقط واي ميسه و نگاه ميكنه تو چشماش و بهش لبخند ميزنه و اون دوستم از اون روز به بعد نتونسته به كسي ديگه متلك بگه و ميگه كه هميشه قيافه اون دختره تو ذهنش مونده و فراموش نميتونه بكنه. اينو گفتم كه شايد مثلا ما هم اون روز هر كدوم با يه شاخه گل بريم اونجا و فقط اونايي رو كه سنگ ميزنن نگاه كنيم و هيچ كاري نكنيم شايد باشه تو اونا كسي كه وجدانش بيدار شه و بفهمه كه كارش اشتباهه و نبايد با سنگ كسي رو كشت البته يهو ديدين كه فكر كرد داريم بهش دست خوش و مشتلق ميديم. و البته اين در حالتيه كه بشه چند نفر آدم رو جمع كرد رفت. 3. ولي بودنمون سر صحنه حتي اگه هيچ كاري نكنيم (كه من معتقدم كه نكنيم) و فقط هو كنيم فكر كنم كه امكان پذير باشه و شايد بيشتر از هر چيزي ترس خودمون كم بشه و به قول خارجي ها بتونيم كه move our ass فكر كنين كه بشه اين بار زمان دقيقشو از قبل فهميد و به عنوان تماشاچي (هرچند كه بسيار كار نامناسبيه)‌ بريم اونجا؟ تصوري از آخر عاقبتش ندارم ولي به نظرم اين موضوع رو نميتونن خيلي گير بدن چون گفتم تماشاي مجازات تو ايران خيلي آزاد و تاييد شده هستش. من بازم ميگم اصلا تصوري از اين كار و امكان انجامش ندارم ولي شايد بشه. حالا 1000 نفر هم نشد 100 نفر . 100 نفر هم خيلي تعداد زياده

نوشته شده بوسیله: مردوك در تاریخ: 07/12/2007 11:36:27 PM


پيشنهاد مي کنم در اولين فرصت يک فيلم سينمايي هرچه سريعتر ساخته شود تا افکار عمومي بيش از پيش نسبت به فاجعه اي که در شرف وقوع مجدد است ، عليه سنگسار تهييج و برانگيخته شود. بايد با خانواده هاي قربانيان سنگسار و نيز شاکيان و آمران و قاضيان سنگسار مصاحبه هاي مفصل برگزار کرد. بايد نسبت به عواقب رواني ، روحي ، ذهني ، عقيدتي ، فرهنگي و جامعه شناختي اين مجازات در سطح و بطن جامعه با متخصصان ، کارشناسان ، روانشناسان ، جامعه شناسان گفتگوهاي فراوان ترتيب داد.( روزنامه، نشريه ، مجلات ، کتب ، اينترنت ، ماهواره و حتي تلويزيون) بايد تلاش کرد حمايت تئوريک افرادي که در جامعه ما درون گروههاي مرجع قرار دارند نظير هنرپيشه هاي سينما و تلويزيون ، ورزشکاران ، فوتباليستهاو ... را به هر شکل ممکن بر عليه قانون سنگسار جلب کردو آندسته از افراد سرشناسي که در محکوميت سنگسار مصلحت انديشي مي کنند را به صورت گسترده تقبيح و محکوم نمود.

نوشته شده بوسیله: شهروند ايراني در تاریخ: 07/13/2007 01:16:26 AM


به نظر من يک کار ديگر هم مي شود کرد و آن اينکه يک عده مثلا 200 نفره را براي پوشش تصويري و فيلمبراداري در صحنه ارگانيزه کرد و ( اگر انجام اين مجازات به زعم مقامات قانوني جمهوري اسلامي ، قانوني ، اخلاقي ، وجداني و مفيد به حال جامعه مسلمين است ) بنابر ديدگاه جاري و ساري " امربه معروف" کل مراسم ، پرسوناژها ، قاضي و تمام مسئولين و عوامل دستاندرکار را مورد فيلم برداري و پوشش کامل رسانه اي قرار داد.

نوشته شده بوسیله: ط´ظ‡ط±ظˆظ†ط¯ ط§غŒط±ط§ظ†غŒ در تاریخ: 07/13/2007 01:22:45 AM


به نظر من يک کار ديگر هم مي شود کرد و آن اينکه يک عده مثلا 200 نفره را براي پوشش تصويري و فيلمبراداري در صحنه ارگانيزه کرد و ( اگر انجام اين مجازات به زعم مقامات قانوني جمهوري اسلامي ، قانوني ، اخلاقي ، وجداني و مفيد به حال جامعه مسلمين است ) بنابر ديدگاه جاري و ساري " امربه معروف" کل مراسم ، پرسوناژها ، قاضي و تمام مسئولين و عوامل دستاندرکار را مورد فيلم برداري و پوشش کامل رسانه اي قرار داد.

نوشته شده بوسیله: ط·آ´ط¸â€،ط·آ±ط¸ث†ط¸â€ ط·آ¯ ط·آ§ط؛إ’ط·آ±ط·آ§ط¸â€ ط؛إ’ در تاریخ: 07/13/2007 01:25:38 AM


1- اگه کسي دسترسي به سازمانهاي حقوق بشري در اروپا داره و يا ساکن اونجاست، لطفا بهشون اطلاع بده. 2- خداي ناکرده در صورت وقوع چنين واقعه دلخراشي بايد فيلم گرفت و در يو تيوب گذاشت تا بتوان بيشتر و بهتر فعالان حقوق بشر دنيا را مطلع کرد و بدين شکل جلوي اين جنايات انساني رو بگيريم.

نوشته شده بوسیله: در تاریخ: 07/13/2007 01:55:21 AM


حکم به احتمال زياد در اسلامشهر اجرا خواهد شد.کارهايي که ميشه کرد به نظر من به اين صورت هستش: 1-وکلاي مکرمه حتما بايد تاريخ زمان و مکان سنگسار رو به اطلاع برسانند تا مانند جعفر در بيخبري حکم صورت نگيرد. 2-طي بروشورهايي و حتي ديدارهاي رو در رو به مردم اسلامشهر اطلاع رساني شود. 3-فرزندان مکرمه بهترين روش براي برانگيختن احساسات مردمي هستند و بايد ازشون در اين راه استفاده بشه.درسته که ممکن هست که تو بچه ها تاثير بدي بذاره ولي براي نجات جان مادر بايد هر کاري کرد. 4-نوشتن نامه هايي به فعالان حقوق بشر در کشورهاي ديگر و سفارتخانه ها که حتي الامکان حکومت از طريق کشورهاي ديگه تحت فشار قرار بگيره.شايد حرکتهايي از طرف کشورها مثل حرکت کشور نروژ انجام بگيره که بسيار تاثير گذار هست. 5-تجمع قبل از انجام چنين حکمي مقابل قوه قضاييه و به هر بهايي.و حتما با حضور شخصيت هاي برجسته حقوق زن.اميدوارم خانم شيرين عبادي خانمها رو مثل تجمع ميدان هفت تير تنها نذاره وگرنه ديگه نه خودش انسان ارزشمندي براي مردم خواهد بود و نه جايزه صلح نوبل ايشون. 6-در صورت جواب نگرفتن در تجمع مقابل قوه قضاييه اين حرکت در محل اجراي حکم صورت بگيره و فعالان قانون بي سنگسار با تمام نيرو و انرژي بايد شرکت کنند و همين طور فعالان حقوق بشر وبا اطلاع رساني قبلي که در اسلامشهر صورت گرفته مردم عادي رو هم به محل اجراي حکم بکشونيم. 7-به احتمال 100%مردم پرتاب کننده سنگ نخواهند بود و محل اجراي حکم در يک مکان دور افتاده خواهد بود.بايد تدابيري انديشيد که هر چه سريعتر تجمع کنندگان بدون سردرگمي به اين محل برسند. 8-چون مردم پرتاب کننده سنگ نيستند پس براي پرتاب کنندگان شاخه گل يا دوربين فيلم برداري هيچ تاثيري نخواهد گذاشت و به احتمال قوي از هرگونه فيلمبرداري هم جلوگيري خواهد شد.فقط نيروي تجمع کننده ميتونه اين مراسم رو بهم بزنه. 9-کساني که به محل اجراي حکم خواهند اومد نبايد انتظار برخورد دوستانه داشته باشند پس بايد اعتقادي وجود داشته باشه که اون روز به هيچ وجه چنين حکمي اجرا نخواهد شد.حتي الامکان نيروي مرد براي اين تجمع جمع آوري بشه فقط به خاطر تواناييهاي جسمي. 10-خبر سعي بشه خيلي زودتر به مردم برسه نه 48 ساعت قبل از اجرا تا فرصت خبررساني باشه 11-مواردي که در بالا اشاره شد و مربوط به روز اجراي حکم بود بايد به عنوان راه کار آخر ما باشه و بايد قبل از اون اين حکم مقابل قوه قضاييه لغو بشه روي اين کلمه خيلي تاکيد ميکنم لغو نه متوقف. 12-خبررساني از همين امروز بايد بدون وقفه انجام بشه چون در صورت آرامش يک هفته اي ممکن هست که اتفاقي که براي جعفر افتاد دوباره تکرار بشه.

نوشته شده بوسیله: آريا دجال در تاریخ: 07/13/2007 02:26:59 AM


سلام و خسته نباشيد...بايد پرسيد براي نجات جان مکرمه ها چه بايد کرد...اگر دنبال يک راهکار مقطعي هستيد که صرفا جان مکرمه را نجات دهيد (که البته خيلي مهم است) راهکار من به کارتان نمي آيد... چند ماه پيش مطلبي نوشتم تحت عنوان "اعتراض" که در بدو امر بسيار مورد توجه قرار گرفت و نظرات مختلفي در مورد آن ابراز شد...لينک مطلب و نظرات اعمال شده را ميتوانيد در http://www.sharagim.net/2007/05/post_109.html ببينيد...در اينجا قسمتهايي از آن نوشته را مي آورم : « ... طرحي که من در نامه ام براي خانوم اردلان تشريح کردم اينگونه بود که اعلام شود که تمام کساني که براي حقوق اوليه انساني خود ارزش قائلند و قوانين و برخوردهاي حکومت را تبعيض آميز و نا عادلانه و مغاير شان انساني خود ميدانند و از بنيادگرايي و تحجر به ستوه آمده اند در اقدامي نمادين و هماهنگ بازوبند هاي زرد رنگي به بازوي چپ خود ببندند... اين حرکت چه همه گير بشود و چه نشود چندين فايده مشخص دارد...اول بگذاريد منفي به قضيه نگاه کنيم...يعني اگر اين حرکت بعد از اينکه اطلاع رساني کافي در موردش انجام گرفت (چه از طريق روزنامه ها و چه شبکه هاي ماهواره اي و چه از طريق وبلاگها و اينترنت و حتي چت و اس ام اس و برخوردهاي روزانه در سطح جامعه) از پشتيباني مردم برخوردار نشود نشان دهنده اين است قاطبه ي مردم اعتراضي به وضع و قوانين موجود ندارند و يا اينکه همت کافي حتي در حد بستن يک نوار به بازوي خود براي نشان دادن اعتراض در آنها وجود ندارد...حداقل تکليفمان با خودمان مشخص مي شود...اين يعني بايد هنوز کار فرهنگي انجام شود...يعني هنوز درد احساس نشده است که بخواهد به فرياد تبديل شود...يعني جامعه همان جامعه ايست که براي تماشاي يک اعدام با شور و هيجان جمع مي شوند و يا موافق اجراي مجازات براي کساني هستند که با پوشش غير اسلامي در سطح شهر تردد ميکنند و يا اينکه دولت را محق ميدانند که وارد حريم خصوصي افراد شود و در مورد روابطشان و اينکه چه ميبينند و چه ميخوانند و چه ميکنند از آنها بازخواست کند...! به هر حال اين جامعه هنوز به ان درجه از بلوغ نرسيده است که بفهمد چه بر سرش آمده است و طبيعيست عده اي خود را به مقام قيوميت چنين جامعه اي برکشند و برايش تعيين تکليف کنند...اينجاست که مي گويند هر حکومتي آيينه ي تمام نماي مردمانش است و در اين حالت بايد براي آگاه کردن مردم کوشيد...اگر اين شق را در نظر بگيريم (که اميدوارم اينگونه نباشد...چون با اينکه معتقدم قاطبه ي مردم هنوز اسير باورهاي غلط و قرباني ناآگاهي خود هستند اما بعيد ميدانم خيلي از آنها به اندازه دولتمردان بنيادگرا، متحجر و دچار جمود فکري باشند) به هر حال چنين طرحي (بستن بازوبند) باعث نزديک شدن و همدلي بيشتر همان درصد پراکنده معترضين و به مرور زمان سازمان يافتن آنها مي شود...مي شود يک سمبل...من معتقدم بعد از مدتي همين بازوبندهاي زرد مي شود درفش کاوياني براي مردمي که از پراکندگي و نداشتن انسجام رنج ميبرند...مثلا همين که در تاکسي يا در خيابان با کسي برخورد کني که مثل تو نوار باريکي به بازو بسته است و يک لبخند بين شما رد و بدل شود همين به تنهايي يک همدلي و قوت قلب است که شايد زندگي را در اين جهنم بيشتر قابل تحمل کند...و مهمتر از ان يک اعتراض مشهود است بدون آنکه ريسک بالايي داشته باشد (با هيچ دليلي نميتوان افرادي را که براي اعتراض نواري به بازو بسته اند تحت تعقيب قرار داد)...وقتي اعتراض مشهود شد و از حد غرولند هاي درگوشي فراتر رفت ميتواند زمينه ساز تغيير شود...! اما شق دوم اين است که اين حرکت فراگير شود...انوقت فقط تصور کنيد روزي مثلا در خيابان انقلاب در حال قدم زدن هستيد و از هر ده نفر هشت نفر بازوبند زرد رنگي به نشانه اعتراض به وضع موجود به بازو دارند...مطمئن باشيد که جامعه اي که چنين همدلانه و يکصدا و مشهود اعتراض مي کند به خود قوت قلب و اطمينان و اعتماد به نفس مي دهد و دير يا زود باعث دگرگوني اوضاع خواهد شد...من معتقدم اين حرکت در صورت اطلاع رساني گسترده در مورد آن و اهداف آن همه گير خواهد شد...اول از همه اينکه حتي محافظه کار ترين افراد هم بدون ترس از گرفتار شدن ميتوانند به آن بپيوندند...بستن يک تکه پارچه به بازو نه از مصاديق اخلال در امنيت عمومي ست و نه تشويش اذهان عمومي...يک اعتراض آرام و مسالمت آميز است به وضع موجود و هيچ دادگاه و مفتشي نميتواند کسي را به خاطر چنين اعتراضي مورد پيگرد قرار دهد...(حالا بحث کساني که بيش از حد محافظه کار هستند و يا به خاطر داشتن مشاغل دولتي خاص نميتوانند اعتراض مشهودي داشته باشند به کنار)...در ثاني اين يک حرکت کاملا مردمي خواهد بود و به هيچ سازمان و گروه و حزبي وابسته نيست...اعتراض جامعه است به حکومتي که خودش را نماينده و قيم جامعه ميداند...يک نه بزرگ است به همه کساني که ميخواهند با زور و تهديد جامعه را به سبک و سياق خودشان اسلامي کنند...هيچ حزب و گروه و شخصي نميتواند و نبايد ادعا کند که اين جنبش متعلق به اوست...اين حرکت کاملا فارغ از جهتگيريهاي سياسيست...هرکسي که معتقد است بنيادگرايي و تحجر حقوق اوليه انساني اش را مورد تهديد و تحديد قرار داده است پرچمدار اين جنبش است...به همين دليل مردم که کلا ذهنيت مثبتي نسبت به سياسي بازي و باند بازي و حزب بازي ندارند با خاطر آسوده ميتوانند به اين جنبش بپيوندند... براي چنين حرکتي بايد ابتدا يک منشور جامع و کامل تهيه شود...من فکر ميکنم اصول اين منشور بايد به گونه اي تعيين و تبيين شود که بر احقاق حقوق اوليه انساني و شهروندي و کرامت انساني افراد تاکيد شود...: 1- اعتراض به سانسور و قيم مآبي در زمينه اطلاع رساني وفرهنگ و هنر و نبودن آزادي بيان (چه در حوزه نشر و چه در حوزه رسانه و اينترنت) 2- اعتراض به دخالت در حريم خصوصي زندگي افراد و برخوردهاي پليسي با شهروندان 3- اعتراض به پوشش اسلامي اجباري 4- اعتراض به قوانين تبعيض آميز عليه زنان 5- اعتراض به قوانين جزايي غير انساني و قرون وسطايي و نيز اعتراض به دربند بودن زندانيان سياسي و عقيدتي مسلم است که اعتراض هاي موجود تنها در صورت بازنگري کلي و تغيير در قانون اساسي و قوانين جزايي کشور به ثمر مي رسد...در اصل جامعه با بستن نوارهاي زرد صراحتا خواهان يک رفراندوم بزرگ خواهد شد... من اعتقاد دارم در شرايط موجود و به خاطر جو نارضايتي عمومي و افزايش فشار بر شهروندان و افزايش برخوردهاي پليسي در سطح جامعه چنين حرکتي ميتواند مورد استقبال قرار بگيرد و همه گير شود...يعني جامعه اين روزها براي يک اعتراض هماهنگ و منسجم آمادگي لازم را دارد... همانطور که گفتم اولين گام براي چنين حرکتي تهيه يک منشور جامع و کامل (و البته صريح و مختصر) است که به صراحت خواسته هاي معترضين را بيان کند...شخصا آن 5 مورد را اصول لا يتغير اين منشور ميدانم...يعني معتقدم کسي که به درجه اي از آگاهي رسيده باشد با اين اصول مخالفتي نخواهد داشت...يعني بعيد است انسان روشنفکري پيدا شود و مثلا اعتراض کند که بايد سانسور وجود داشته باشد يا مثلا مجازات اعدام را براي زن خيانت پيشه و يا متجاوز به عنف مجازاتي عادلانه و انساني بداند...! علي ايحال اگر اختلاف سليقه اي هم هست در جزئيات است و کسي که حتي يکي از اين اصول را قبول نداشته باشد از ديد من در زمره ي افراد آگاه قرار نميگيرد و خب اين حق را هم دارد که در اين حرکت همراهي نکند...!وظيفه ما اين است که با تعامل و گفتگو بتوانيم متقاعدش کنيم...شخصا کساني را مي شناسم که متاسفانه معتقد به برخوردهاي پليسي با زنان بد حجاب در سطح شهر هستند...يا مثلا معتقدند که يک متجاوز به عنف را بايد تکه تکه کرد و دار هم براي چنان فردي کم است...! قضيه وقتي بغرنج تر مي شود که ميبينم خيلي از اين افراد اصلا آدمهاي مذهبي و يا موافق حکومت هم نيستند...اما به خاطر زندگي کردن در يک جامعه بيمار (که مجازات را نوعي انتقام گيري از مجرم ميداند!) دچار اين افکار شده اند...در جامعه اي که هر روز خبر اعدام چند نفر زينت بخش صفحات روزنامه هاست و هر چند وقت يکبار در ميادين اصلي شهرها مجرمي را آويزان ميکنند ديگر قبح کشتن از بين رفته است...در باره اعدام و مخالفتم با آن قبل ها نوشته ام و نميخواهم حرفها را تکرار کنم...به هر حال حتي اگر قاطبه ي مردم از وضع موجود راضي باشند يا حتي نسبت به آن بي تفاوت باشند باز هم بستن نوار زرد رنگ به بازو ميتواند باعث افزايش همدلي و قوت قلب افرادي شود که آرزوي زندگي کردن در جامعه اي سالم و انساني را در سر دارند...»

نوشته شده بوسیله: شراگيم در تاریخ: 07/13/2007 02:27:38 AM


سرتان را درد آوردم...مي دانم...اما چند هفته بعد هم پيشنويسي تهيه کردم و براي تکميل و تصحيح آن دست به دامان خيلي از افراد آگاه شدم که متاسفانه آنطور که بايد و شايد منشور تهيه شده براي طرح اعتراض مورد توجه قرار نگرفت...به هر حال لينک منشور را هم در آدرس : http://www.sharagim.net/2007/06/post_110.html ميتوانيد ببينيد و از آنجا که ممکن است سايت من فيلتر شده باشد متن منشور تهيه شده را هم اينجا قرار مي دهم...به هر حال نظر من چنين راهکاري عملي و بسيار تاثير گذار است...متن و محتواي پيشنويس منشور ميتواند تغييرات زيادي داشته باشد و متناسب با اهداف و شرايط تعديل و اصلاح شود اما شخصا فکر ميکنم اين پيشنويس کامل و آرمانيست: ««منشور آزاديخواهي مردم ايران» از آنجا که بر طبق اعلاميه جهاني حقوق بشر که به تصويب تمامي کشورهاي عضو سازمان ملل رسيده است، هيچ حکومت و يا دولتي نميتواند و نبايد در قلمرو حاکميت خود قوانين و مقرراتي را به تصويب برساند و يا به اجرا بگذارد که با اصول سي گانه اعلاميه جهاني حقوق بشر و نيز ميثاق نامه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مصوب در مجمع عمومي سازمان ملل متحد تعارض و تقابل داشته باشد و نظر به اينکه بر طبق اصل بيست و هشتم از اعلاميه جهاني حقوق بشر هرکسي حق دارد خواستار برقراري نظمي مدني و بين المللي باشد که تحقق کليه حقوق و آزاديهاي مقرر در اعلاميه جهاني حقوق بشر به طور کامل در آن ميسر شود؛ بنابراين ما جمعي از شهروندان ايران که قوانين، برخوردها و رفتارهاي نظام حاکم را مغاير با منشور جهاني حقوق بشر و توهين و تعرض به شان، کرامت، شعور و حيثيت انساني خود ميدانيم، ضمن اعتراض به قوانين و برخوردهاي موجود، خواهان به رسميت شناخته شدن تمامي حقوق انساني خود به طور کامل (مطابق اعلامبه جهاني حقوق بشر) به عنوان يک انسان آزاد و صاحب کرامت و انديشه هستيم. ما اعتقاد داريم که هيچ نوع حکومت و يا نهاد و يا فردي مطلقا و تحت هيچ عنواني حق ندارد با دستاويز قرار دادن پاره اي مسائل مانند مذهب و سنن و يا باورها و اعتقادات، حقوق جهانشمول انسانهاي تحت حاکميت خود را تضييع و يا محدود نمايد. ما معتقديم انسانها همگي آزاد و برابر هستند و قوميت، نژاد، جنسيت، عقيده و مذهب آنها نبايد باعث محروم شدن آنها از حقوقي شود که مطابق اعلاميه جهاني حقوق بشر بايد از آن برخوردار باشند. ما به عنوان شهروندان جامعه ايران معتقديم هرگونه فعاليت و مشارکت سياسي در سيستم حکومتي فعلي ايران و در چهارچوب قوانين موجود قادر به بازگرداندن حقوق تضييع شده ي ما به عنوان يک انسان آزاد نخواهد بود و تنها راهي که ممکن است ما را به حقوقي شايسته مقام انساني برساند برگزاري همه پرسي براي تدوين و جايگزيني قوانيني مترقي و منطبق بر معيارها و ارزش هاي انسان مدرن و متمدن امروزيست. از آنجا که هر حکومتي مشروعيت خود را از مردم مي گيرد و نظر به اينکه نسل جوان و ميانسال امروز ايران در همه پرسي جمهوري اسلامي در سال 1358 نقشي نداشته است،ما انتظار داريم که شرايط برگزاري يک رفراندوم آزاد و سالم براي همه مردم ايران فراهم شود تا مشخص شود که بعد از 28 سال تجربه ي امتزاج دين با سياست آيا ملت ايران هنوز خواستار حکومتي ديني و اسلامي ست يا حکومتي سکولار و انساني را انتخاب خواهد کرد. از آنجا که امکان شرکت هيچ گروه و يا فرد و يا طيف فکري مخالف جريان حاکم در هيچکدام از دوره هاي برگزاري انتخابات وجود نداشته و ندارد و از آنجا که در دوره هشت ساله حاکميت اصلاح طلبان نيز حقوق انساني ما مطابق منشور جهاني حقوق بشر تامين و تضمين نگرديد، و نيز با در نظر گرفتن اينکه جنبش اصلاحات حتي در مقام شعار هم فراتر از قوانين موجود نمي رود و داعيه تغيير دادن اين قوانين را نيز ندارد ؛ ما معتقديم دوران دل بستن به اصلاحات به عنوان راهي براي تحقق حقوق انسانيمان به سر رسيده است. ما معتقديم که موارد زير از مصاديق نقض آشکار حقوق بشر در ايران و توهين به حيثيت و شعور انساني افراد مي باشد و بايد با وضع قوانين جديد و مترقي جلوي آن بدون قيد و شرط و فورا گرفته شود: 1- سانسور و قيم مآبي چه در حوزه نشر و رسانه و اينترنت و چه در ساير حوزه هاي فرهنگي،هنري، عقيدتي و يا اطلاع رساني. 2- نبودن آزادي بيان و تحت تعقيب قرار دادن و زنداني کردن افراد به جرم نشر افکار سياسي و يا عقيدتي غير همسو با منافع و سلائق نظام حاکم. 3- دخالت و تفتيش در حريم خصوصي زندگي افراد و برخوردهاي پليسي با شهروندان(چه تحت عنوان مبارزه با منکرات و مفاسد و چه در قالب طرح هايي مانند جمع آوري ماهواره ها و مانند آن) 4- اجباري بودن حجاب اسلامي براي بانوان و برخورد و بازداشت زنان و دختران تحت عنوان مبارزه با بدحجابي. 5- غير عادلانه و تبعيض آميز بودن قوانين مربوط به زنان (قوانين مربوط به ارث، ديه، شهادت، ازدواج و طلاق، حضانت فرزندان و مانند آن) 6- وجود قوانين جزايي غير انساني و غير متناسب با جرم انجام گرفته مانند اجراي احکام اعدام براي جرائم غير جنايي و يا قطع عضو و شلاق و مانند آن. نظر به اينکه حق اعتراض جزء حقوق اوليه شهروندي ماست ، برآنيم تا براي نشان دادن اعتراض خود و تا زمان احقاق حقوق انساني خويش، نوار زرد رنگي را به نشانه اعتراض و همدلي و همراهي با ديگر معترضين به بازوهاي چپ خود ببنديم. بديهي ست تمام کساني که با موارد مطروحه در اين منشور موافقت دارند ميتوانند به نشانه اعتراض و در اعلام همبستگي با ساير معترضين به اين حرکت نمادين بپيوندند. اين حرکت يک حرکت کاملا مردمي ست و به هيچ حزب و گروه و فرقه اي مرتبط نيست و ما معتقديم که در شرايط فعلي تنها راهيست که بتوانيم خواسته هاي خود را که امکان طرح کردنش در پاي صندوقهاي راي وجود ندارد مطرح کنيم و اعتراض خود را از طريق مسالمت آميز و به دور از هرگونه اغتشاش و بي نظمي و خشونت به دستگاه حاکم و جهانيان نشان بدهيم تا شايد روزي همين اعتراض ها زمينه ساز استقرار دموکراسي در ايراني شود که همواره در طول تاريخ مهد فرهنگ و تمدن و آزاديخواهي و عدالت طلبي بوده است .»

نوشته شده بوسیله: در تاریخ: 07/13/2007 02:29:03 AM


شرمنده...نوشته قبلي هم من بودم که اسم و مشخصاتم را وارد نکردم!

نوشته شده بوسیله: شراگيم در تاریخ: 07/13/2007 02:30:29 AM


حکم به احتمال زياد در اسلامشهر اجرا خواهد شد.کارهايي که ميشه کرد به نظر من به اين صورت هستش: 1-وکلاي مکرمه حتما بايد تاريخ زمان و مکان سنگسار رو به اطلاع برسانند تا مانند جعفر در بيخبري حکم صورت نگيرد. 2-طي بروشورهايي و حتي ديدارهاي رو در رو به مردم اسلامشهر اطلاع رساني شود. 3-فرزندان مکرمه بهترين روش براي برانگيختن احساسات مردمي هستند و بايد ازشون در اين راه استفاده بشه.درسته که ممکن هست که تو بچه ها تاثير بدي بذاره ولي براي نجات جان مادر بايد هر کاري کرد. 4-نوشتن نامه هايي به فعالان حقوق بشر در کشورهاي ديگر و سفارتخانه ها که حتي الامکان حکومت از طريق کشورهاي ديگه تحت فشار قرار بگيره.شايد حرکتهايي از طرف کشورها مثل حرکت کشور نروژ انجام بگيره که بسيار تاثير گذار هست. 5-تجمع قبل از انجام چنين حکمي مقابل قوه قضاييه و به هر بهايي.و حتما با حضور شخصيت هاي برجسته حقوق زن.اميدوارم خانم شيرين عبادي خانمها رو مثل تجمع ميدان هفت تير تنها نذاره وگرنه ديگه نه خودش انسان ارزشمندي براي مردم خواهد بود و نه جايزه صلح نوبل ايشون. 6-در صورت جواب نگرفتن در تجمع مقابل قوه قضاييه اين حرکت در محل اجراي حکم صورت بگيره و فعالان قانون بي سنگسار با تمام نيرو و انرژي بايد شرکت کنند و همين طور فعالان حقوق بشر وبا اطلاع رساني قبلي که در اسلامشهر صورت گرفته مردم عادي رو هم به محل اجراي حکم بکشونيم. 7-به احتمال 100%مردم پرتاب کننده سنگ نخواهند بود و محل اجراي حکم در يک مکان دور افتاده خواهد بود.بايد تدابيري انديشيد که هر چه سريعتر تجمع کنندگان بدون سردرگمي به اين محل برسند. 8-چون مردم پرتاب کننده سنگ نيستند پس براي پرتاب کنندگان شاخه گل يا دوربين فيلم برداري هيچ تاثيري نخواهد گذاشت و به احتمال قوي از هرگونه فيلمبرداري هم جلوگيري خواهد شد.فقط نيروي تجمع کننده ميتونه اين مراسم رو بهم بزنه. 9-کساني که به محل اجراي حکم خواهند اومد نبايد انتظار برخورد دوستانه داشته باشند پس بايد اعتقادي وجود داشته باشه که اون روز به هيچ وجه چنين حکمي اجرا نخواهد شد.حتي الامکان نيروي مرد براي اين تجمع جمع آوري بشه فقط به خاطر تواناييهاي جسمي. 10-خبر سعي بشه خيلي زودتر به مردم برسه نه 48 ساعت قبل از اجرا تا فرصت خبررساني باشه 11-مواردي که در بالا اشاره شد و مربوط به روز اجراي حکم بود بايد به عنوان راه کار آخر ما باشه و بايد قبل از اون اين حکم مقابل قوه قضاييه لغو بشه روي اين کلمه خيلي تاکيد ميکنم لغو نه متوقف. 12-خبررساني از همين امروز بايد بدون وقفه انجام بشه چون در صورت آرامش يک هفته اي ممکن هست که اتفاقي که براي جعفر افتاد دوباره تکرار بشه.

نوشته شده بوسیله: آريا دجال در تاریخ: 07/13/2007 02:30:32 AM


نامه امضا کردن نه به شکل اينترنتي بلکه به شيوه ي دست خطي و رسوندنش به رهبر شايد کارساز باشه. بايد کساني که در قانون خبره هستند و حکومت هم روي آن ها حساسيت نداره با دفتر رهبري وارد گفتگو بشن و بهشون بقبولونند که سنگسار در اين شرايط بدي که ايران در جهان داره به حيثيت نظام خدشه وارد مي کنه. به نظر من از نظر قانون شريعت اعدام مکرمه و امثال او يک امر اجتناب ناپذيره اما با چانه زني مي شه شکل آن رو تغيير داد. البته مشکل اصلي اين جاست که افراد خودسر در سيستم قضايي ايران کم نيستند و فکر نمي کنم بشه جلوي آن ها رو گرفت. من به شيوه هايي مثل هو کردن در محل سنگسار خوشبين نيستم چون نيروي انتظامي ثابت کرده که به راحتي مي تونه حتي 100 نفر رو کتک بزنه و دستگير کنه و از صحنه خارج کنه. اين دسته روش ها براي دهه ي شصت شايد جواب مي داده اما براي حالا بي نتيجه است چون الان حکومت کاملا علني مخالفان يا آن هايي که مظنون به مخالفت هستند رو دستگير مي کنه. دست به دامان رهبر شويد.

نوشته شده بوسیله: آذر در تاریخ: 07/13/2007 03:22:54 AM


من هم با حضور در محل کاملن موافقم و مثلن اينکه حتي به قيمت درگيري فيزيکي مانع سنگ زدن به مکرمه بشيم... اگرچه با خبر رساني چنين برنامه اي قطعن فشار هاي ا منيتي بر اين مکان کم نخواهند بود، و حتي ممکن است به شکلي ناگهاني مکان را تغيير دهند

نوشته شده بوسیله: Saachli در تاریخ: 07/13/2007 03:38:43 AM


من هم با حضور در محل کاملن موافقم و مثلن اينکه حتي به قيمت درگيري فيزيکي مانع سنگ زدن به مکرمه بشيم... اگرچه با خبر رساني چنين برنامه اي قطعن فشار هاي ا منيتي بر اين مکان کم نخواهند بود، و حتي ممکن است به شکلي ناگهاني مکان را تغيير دهند

نوشته شده بوسیله: Saachli در تاریخ: 07/13/2007 03:39:15 AM


chera elamiye pakhsh nemikonin tooye shahraye atraf va baraye mardom neminevisin toosh ke che khabare, toohamin site zanan agahi bedin davtalab jam shan biyan shahraye atrafe mahale ehtemaliye sangsar va in elamiyeha ro mesle tabligha bendazan too khoneye mardom. mardom agah nistan, mage chand nafar adam midoone ghaziye cheghad vahshatnake, man khodam emrooz ke gozareshe khanoome amini ro mikhoondam va chaleye por shode ro didam halam kheyli bad shod hanoozam vaghean be khodam az tasavore negahe jafare kiyani milarzam, ama mage chand darsade mardom in gozareshe khanoome amini ro mitoonan bekhoonan. farakhan konin mardom zanjire ensani tashkil bedan, joloye ghoveye ghazayiye, too mahal sangsar.... fekr konam begin ina hamash khatarnake va kasi esteghbal nemikone, khode man Iran nistam....kash miboodam va vaghean foshe pedar madaramo be joon mikharidam va miyoomadam bazam fekr mikonam age chize digeyi be nazaram oomad baratoon minevisam......ye chize dige, kasi oon filmayi ke mardom az jafare kiyani gereftano dare aya? torokhoda peydash konin va bedin bezarimesh rooye Youtube..... kheyyyyli tasir mizare oon daneshjooe ke tooye UCLA police amrica zade boodesh eteraza az youtube ghovat gereft.

نوشته شده بوسیله: Nafiseh در تاریخ: 07/13/2007 05:24:51 AM


آدرس بدي مي آييم تظاهرات خونه هم از خودت كه داري

نوشته شده بوسیله: لوس در تاریخ: 07/13/2007 08:23:26 AM


دوستان عزيز با سلام خسته نباشيد. از همه راه هاي ممکن بايد تلاش کرد تا به اين عمل قرون وسطايي حاکمين بر ايران اعتراض نمود. عمل سنگ سار نوع بسيار وحشينانه نشانه روي به جسم محکوم است که از قرون وسطي از اروپا باقي مانده است. اين تاکيد بيش اندازه به جسم قرباني و عذاب دادن به جسم قبل از گرفتن جان وي نوع بسيار زشت و جانکاه از تعذيب است که براي توهين و تحقير به قرباني در نظام هاي تمام گرا بناشده است. نگارنده به سهم خود تلاش کردم تا بابررسي نظري بحث اعدام در کتابم،قدمي در اين زمينه بردارم. لطفا آدرس پستي تان را بفرستيد تا يک نسخه از کتابم را تقديم شما بنمايم. نام کتاب : جامعه شناسي مجازات در دوران گذار، محاکمه صدام حسين ناشر: انتشارات نيما در اسن آلمان

نوشته شده بوسیله: نادر وهابي در تاریخ: 07/13/2007 09:32:42 AM


مهمترين کار اينه که موفق بشيم مکرمه رو به زنداني در تهران منتقل کنيم که از گزند مسوولان تند رو دادگستري تاکستان در امان بمونه.

نوشته شده بوسیله: سارا در تاریخ: 07/13/2007 11:13:10 AM


salam, be nazaram hamun kari ke dafeye ghabl pishnahad shod ke hame telefon bezanan va eteraz konan mitune kheili tasir dashte bashe vali moshkel ine ke mardome aadi khabar dar nemishan ke bekhan zang bezanan va eteraz konan.

نوشته شده بوسیله: roozmare negar در تاریخ: 07/13/2007 11:56:30 AM


با درود آن حد متاسف و غمگينم که نوشتن جواب اين غم را نمي دهد با کدامين قانون مذهبي و انساني اينگونه حرمت انساني را به خون مي کشانند؟ چه کساني مي توانند اين چنين کنند؟ جز متوحشين و لا غير استمداد از سازمانهاي بين المللي بويژه سازمان ملل که مدعي است شايد راهکاري باشد ولي براي مکرمه لااقل دير خواهد بود. پس اي کاش ما خود را جاي مکرمه ها و جعفرها مي گذاشتيم و آنوقت فکر مي کنم خودمان مي توانستيم بدون نياز به سازمانهاي مدعي قانون توحش سردمداران جمهوري اسلامي را ملغي اعلام کنيم ولي اي کاش همه يکي و متحد مي شديم به اميد رهايي

نوشته شده بوسیله: raha در تاریخ: 07/13/2007 12:29:56 PM


ميتوانيم در همين تهران روبروي مجلس و يا دادگستري تحصن کنيم.

نوشته شده بوسیله: مريم در تاریخ: 07/13/2007 12:45:32 PM


سلام دوستان عزيز خسته نباشيد ضمن اظهار تاسف غير قابل بيانم به نظر من دعوت رسمي و مکتوب (که در اينترنت و رزنامه ها هم به حاب رسيده باشد)از اهالي بنام عرصه سياست/آموزش عالي/هنر/ و... براي تحصن آرام + دعوت از خبرنگاران داخل و خصوصا خارجي همراه با نمايش صحنه سنگسار در مقابل محلس براي عموم مردم مي تواند موثر باشد. به نظر من هنوز اهل نظر و ادب ما عمق سبوعيت اين عمل را خود در نيافته اند .در غير اينصورت بار سنگين دفاع از مکرماه ها و خعفرها تنها بر دوش جنبش زنان نمي افتاد.باز در فکرم...از ديگران هم خواهم برسيد

نوشته شده بوسیله: ني لبک در تاریخ: 07/13/2007 02:41:58 PM


درودبرگرامي همدل. تارنگارزيبايي داري. خشنودمي شوم اگربه من هم سري بزني. شادوپيروزباشي. بدرود. ba sokhananat dardam ra taze kardi.

نوشته شده بوسیله: bijan در تاریخ: 07/13/2007 05:25:11 PM


سلام لغو حکم سنگسار مثل بسياري از مطالبات جنبش تجدد خواهي مردم ايران منوط به تغيير ساختار حقوقي است به همين دليل هر از گاهي تلاش مخالفان سنگسار در موردي ثمر مي دهد آنهم نه آنکه منتهي به لغو حکم شود بلکه تاخير در اجرا صورت مي گيرد که چندي بعد مي شنويم که سنکسار زني يا مردي صورت گرفت و............................... بيائيم با جديت از تمامي منابع و امکانات ملي و جهاني همچنين راههاي حقوقي بمنظور تغيير نظام حقوقي بهره گيريم بر اساس منشوري در عرصه سياسي با توجه به واقعيات جامعه همه نيروهاي متجدد و دموکراسي خواه را در برابر استبداد متحد کنيم و گام به گام به اهداف نزديک شويم محور اتحاد ما بايد: صلح - دموکراسي و حقوق بشر باشد

نوشته شده بوسیله: daryadel در تاریخ: 07/13/2007 05:25:59 PM


http://www.radiozamaneh.org/news/2007/07/post_1926.html

نوشته شده بوسیله: ني لبک در تاریخ: 07/13/2007 05:35:37 PM


او را نكشيد ياد آور زوربا - مالنا - و ...

نوشته شده بوسیله: حميد بداغي در تاریخ: 07/13/2007 05:52:22 PM


تشكيل يك زنجيره انساني براي جلوگيري از سنگسار....البته اگه خبردار بشيم كه قرار هست كي سنگسار صورت بگيره..

نوشته شده بوسیله: محبوب در تاریخ: 07/13/2007 06:16:30 PM


سنگسار اين قانون فاشيستي مذهبي عقب مانده تري قانون بربريت اسلامي ميباشد . نابود با قوانين قرون وسطائي و ضد بشري در هر کجاي دنيا !

نوشته شده بوسیله: فريدون رمضاني در تاریخ: 07/13/2007 06:37:13 PM


Kürdisch EZ WEKI INSANIKE ANJI WEKI HUNERMENDIKI KURD DI XWAZIM BEJIMKI EV SISTEM U REJIM NE DEMOKRATIYE U ZULUME U JIBONA INSANITIYE RURESTIYE DXWAZIYAMIN KU EV LIDANTIYA BI KEVIR JI CIHANE RABE U EZ JI DILUCAN NEFRET DIKIM qedri ZANA

نوشته شده بوسیله: ظپط±غŒط¯ظˆظ† ط±ظ…ط¶ط§ظ†غŒ در تاریخ: 07/13/2007 06:44:05 PM


Publicity, publicity. publicity.

نوشته شده بوسیله: manesh در تاریخ: 07/13/2007 08:25:20 PM


Publicity, publicity. publicity.

نوشته شده بوسیله: manesh در تاریخ: 07/13/2007 08:26:06 PM


کسي در ايران مي تونه به ديدن ِ مکرمه بره و به اون از نظر ِ روحي قوت قلب بده.؟ احتمالاً اون الان در شرايط ِ روحي ِ خيلي بدي هست

نوشته شده بوسیله: samira در تاریخ: 07/13/2007 08:48:29 PM


salam man dar Amrica hastam va az shenidan sansar vaghan vahshatzade shodam. man fekr mikonam bayad hame kasani ke weblog daran va mitonan in akhbar o monakes konan , dast be kar shan ta joloy in be hormati be ensan gerefte beshe. sharm bar kasani ke ba zaher e Ensani az har che div o dad batar hatsan. man vaghan moteaser shodam. vay bar mardom e Iran , vay bar ma...

نوشته شده بوسیله: Nancy در تاریخ: 07/13/2007 11:28:03 PM


salam man dar Amrica hastam va az shenidan sansar vaghan vahshatzade shodam. man fekr mikonam bayad hame kasani ke weblog daran va mitonan in akhbar o monakes konan , dast be kar shan ta joloy in be hormati be ensan gerefte beshe. sharm bar kasani ke ba zaher e Ensani az har che div o dad batar hatsan. man vaghan moteaser shodam. vay bar mardom e Iran , vay bar ma...

نوشته شده بوسیله: Nancy در تاریخ: 07/13/2007 11:32:00 PM


جاي تاسف است ملتي با چنين سابقه فرهنگي وتاريخي در علم وادب رسم و رسوم چندين هزار سالهاقوام اعراب را اجرا کرد که شايد در ان زمان امري عادي تلقي ميشد. اين موضوع مربوط ميشد به زماني که اين قوم به مادران خود هم تجاوز مي کردندو قران ابتدا انها را از انجام چنين اعمالي منع مي کرد و سپس مجازات سنگين براي ان وضع مي کرد تا مانع انجام چنين رفتاري شود گر چه در طول تاريخ اسلام نشنيده ايم که چنين مجازاتي به اجرا در امده باشد . حال قاضي مستقل از خدا دستور مي گيرد وبس .

نوشته شده بوسیله: ali در تاریخ: 07/14/2007 12:02:11 AM


Ba salam lotfan name mara ham dar list eteraz gharar dahid.

نوشته شده بوسیله: hassan pourhosseini در تاریخ: 07/14/2007 12:31:38 AM


هرچه فکر ميکنم نميتوانم بپذيرم که ما درست ميگويم يا نه شايد به ظاهر سنگسار کار دل خراش و بدي باشد ولي اگر کسي باشد که مادر يا خواهر يا بستگاني از او مورد ازار و تجاوز کسي قرار گرفته باشد و با بدترين حالت مورد تجاوز قرار گرفته باشد با من وشما که عليه سنگسار ميخواهيم کاري بکنيم موافقت ميکند يا ؟ بهتر است خودمان را در موقعيت ان عملي که جزايش سنگسار است قرار بدهيم بعد ببينيم ! چه بايد کرد.....شعار نميشود داد .!!! قدري هم بايد فکر کرد انديشيد و عمل خود را سنجيد که ايا ما درست ميگويم يا قربانيان .....باور کنيد برايم تصميم گرفتن سخت است چون شايد روزي خود گرفتار شوم وحکم سنگسار بهترين تسکين براي دلم باشد و يا ؟نميدانم!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده بوسیله: بي نام و غريب در تاریخ: 07/14/2007 03:09:41 AM


به نظر من اجراي اين احکام نه تنها گامي موثر در ريشه کني اين قبيل جرائم نخواهد بود بلکه هر چه بيشتر مردم را نسبت به اسلام بذبين مي نمايد بهتر است بجاي اجراي حکم سنگسار جلوي فساد هرچه بيشتر جوانان را بگيريم تا نسلل تاثير گذار ايران هرچه بيشتر درگير انحرافات جنسي نشوند

نوشته شده بوسیله: erfan در تاریخ: 07/14/2007 11:20:09 AM


- نگذاريم اين پرونده به فراموشي سپرده شود و به هر شيوه اي هم كه شده تا لغو كامل مجازات سنگسار يا اعدام، حركت اعتراضي را زنده و پرشور نگه داريم. - مرعوب جو تهديد نشويم و تلاش براي تقبيح اين عمل غير انساني را ادامه بدهيم. برخلاف كساني كه تصور مي كنند مردم در اجراي چنين حكمي مشاركت نمي كنند من فكر مي كنم هنوز در بين مردم ما كساني هستند كه سرسختانه ازاين قواعد قرون وسطايي تبعيت مي كنند! نمونه: قاضي اصحابي و مأموران اجراي احكام تاكستان كه حاضر شدند اين كار غير انساني و شنيع را در برابر ديدگان حيرت زده ي جعفر كياني كه با كفن زنده به گور ميشد انجام دهند! - با شرايط ايجاد شده بعيد مي دانم اجراي حكم در ملاء عام صورت بگيرد .هنوز هم احتمال دارد كه بدون اطلاع فعالين حقوق بشر حكم در خفا اجرا شود، در مورد مكرمه هم چون حكم صادر شده هر آن ممكن است در بي خبري ما اين اتفاق بيفتد. بنا براين براي جلوگيري از اجراي حكم در خفا مهمترين نكته حفظ ارتباط با داخل زندان و اطلاع از آخرين وضعيت مكرمه از طريق وكلا و ياهر راه ديگري كه ممكن باشد. - در ماجراي سنگسار جعفر چيزي كه مانع اطلاع رساني به موقع و جلوگيري از اين اقدام شد ، صرف نظر از محرمانه بودن مكان و زمان اجراي حكم و خودسري قاضي(!) بي اطلاع بودن وكلاي اين پرونده بود.(روز جمعه به دنبال رسيدن خبر از زندان با وكلاي پرونده تماس گرفته شد اما متاسفانه هيچ اطلاعي نداشتند و چنان با قاطعيت گفتند انكار كردند كه همه قانع شدند شايعه است). تمام منابع موثق انكار كردند و تمام منابع غير رسمي تاييد! در حاليكه روز قبل اين عمل ضد انساني انجام گرفته بود. - تشكيل يك زنجيره انساني با شركت فعالين حقوق بشر و افرادي كه حضورشان در اثربخشي اين حركت موثر است و مردم عادي براي نجات جان محكومين به سنگسار و دفاع از تمام كساني كه در انتظار اجراي حكم خود هستند در عين حال ضرورت دارد كه ارتباط با سازمان هاي بين المللي حقوق بشر به طور تنگاتنگ حفظ شود و در مورد زمان و مكان تشكيل زنجيره انساني اطلاع رساني كافي صورت گيرد. - دوستاني كه از فعالين جنبش زنان انتقاد دارند، به جاي تلاش براي كاهش انگيزه و انرژي همين گروه محدودي كه كار ميكنند ، سنگ اندازي يا طرح مسائل شخصي را بگذارند براي مواقع غير بحراني و با طرح ايده هاي خود و همراهي و همسويي در شرايط بحراني از اين حركت حمايت كنند .. - توجه به باورهاي موجود در اين زمينه در ميان مردم و فرهنگ سازي .. اطلاع رساني بيشتر در مورد برنامه كمپين بي سنگسار و جلب حمايت مردمي - كمك به مكرمه و كودكان او كه بي ترديد دچار بحراني ترين شرايط ممكن هستند. - خيلي كارهاي ديگر هم مي توان انجام داد مهم اين است كه آهنگ حركت كند نشود و ما خسته نشويم و صبور اما مصرانه راه را ادامه بدهيم...

نوشته شده بوسیله: آيدا در تاریخ: 07/14/2007 02:41:34 PM


- نگذاريم اين پرونده به فراموشي سپرده شود و به هر شيوه اي هم كه شده تا لغو كامل مجازات سنگسار يا اعدام، حركت اعتراضي را زنده و پرشور نگه داريم. - مرعوب جو تهديد نشويم و تلاش براي تقبيح اين عمل غير انساني را ادامه بدهيم. برخلاف كساني كه تصور مي كنند مردم در اجراي چنين حكمي مشاركت نمي كنند من فكر مي كنم هنوز در بين مردم ما كساني هستند كه سرسختانه ازاين قواعد قرون وسطايي تبعيت مي كنند! نمونه: قاضي اصحابي و مأموران اجراي احكام تاكستان كه حاضر شدند اين كار غير انساني و شنيع را در برابر ديدگان حيرت زده ي جعفر كياني كه با كفن زنده به گور ميشد انجام دهند! - با شرايط ايجاد شده بعيد مي دانم اجراي حكم در ملاء عام صورت بگيرد .هنوز هم احتمال دارد كه بدون اطلاع فعالين حقوق بشر حكم در خفا اجرا شود، در مورد مكرمه هم چون حكم صادر شده هر آن ممكن است در بي خبري ما اين اتفاق بيفتد. بنا براين براي جلوگيري از اجراي حكم در خفا مهمترين نكته حفظ ارتباط با داخل زندان و اطلاع از آخرين وضعيت مكرمه از طريق وكلا و ياهر راه ديگري كه ممكن باشد. - در ماجراي سنگسار جعفر چيزي كه مانع اطلاع رساني به موقع و جلوگيري از اين اقدام شد ، صرف نظر از محرمانه بودن مكان و زمان اجراي حكم و خودسري قاضي(!) بي اطلاع بودن وكلاي اين پرونده بود.(روز جمعه به دنبال رسيدن خبر از زندان با وكلاي پرونده تماس گرفته شد اما متاسفانه هيچ اطلاعي نداشتند و چنان با قاطعيت گفتند انكار كردند كه همه قانع شدند شايعه است). تمام منابع موثق انكار كردند و تمام منابع غير رسمي تاييد! در حاليكه روز قبل اين عمل ضد انساني انجام گرفته بود. - تشكيل يك زنجيره انساني با شركت فعالين حقوق بشر و افرادي كه حضورشان در اثربخشي اين حركت موثر است و مردم عادي براي نجات جان محكومين به سنگسار و دفاع از تمام كساني كه در انتظار اجراي حكم خود هستند در عين حال ضرورت دارد كه ارتباط با سازمان هاي بين المللي حقوق بشر به طور تنگاتنگ حفظ شود و در مورد زمان و مكان تشكيل زنجيره انساني اطلاع رساني كافي صورت گيرد. - دوستاني كه از فعالين جنبش زنان انتقاد دارند، به جاي تلاش براي كاهش انگيزه و انرژي همين گروه محدودي كه كار ميكنند ، سنگ اندازي يا طرح مسائل شخصي را بگذارند براي مواقع غير بحراني و با طرح ايده هاي خود و همراهي و همسويي در شرايط بحراني از اين حركت حمايت كنند .. - توجه به باورهاي موجود در اين زمينه در ميان مردم و فرهنگ سازي .. اطلاع رساني بيشتر در مورد برنامه كمپين بي سنگسار و جلب حمايت مردمي - كمك به مكرمه و كودكان او كه بي ترديد دچار بحراني ترين شرايط ممكن هستند. - خيلي كارهاي ديگر هم مي توان انجام داد مهم اين است كه آهنگ حركت كند نشود و ما خسته نشويم و صبور اما مصرانه راه را ادامه بدهيم...

نوشته شده بوسیله: آيدا در تاریخ: 07/14/2007 02:43:39 PM


تجربه هاي دو مورد قبل براي راه اندازي كارزار عليه سنگسار نشان داد كه نقش رسانه ها و به خصوص وبلاگ ها را نبايد ناديده گرفت. طراحي فوري يك لوگو براي محكوميت سنگسار جعفر كياني و نجات مكرمه از مرگ در اين شرايط ضروري است

نوشته شده بوسیله: آيدا در تاریخ: 07/14/2007 02:55:15 PM



نوشته شده بوسیله: اسد طاهري در تاریخ: 07/14/2007 05:11:23 PM


به نظر من از افراد مشهور مثل بازيگران.هنرمندان.كارگردانان.خبرنگاران.سياستمداران شعرا و خيلي هاي ديگه حتي سفراي كشورهاي اسلامي وغير اسلامي بايد دعوت كرد كه از الان و هر روز با عده اي از مردم وفعالين كمپين جلوي زندان قزوين به ارامي تجمع كنند و به سخنراني بپردازندوبه اين موضوع پوشش رسانه اي هم داده بشه.اينطوري حداقل يك كار عملي انجام شده كه هر چند هزينه هايي داره ولي هزينه اش از سنگسار يه انسان خيلي كمتره.

نوشته شده بوسیله: بيتا در تاریخ: 07/14/2007 05:22:49 PM


به قوه قضاييه: سنگسار نه تنها راه حل هيچ مشکلي نيست، خودش يک معضل هست. اگر با غير انساني بودن اين حکم هم مشکلي نداريد لااقل به فکر آبروي ايران و اسلام باشيد.

نوشته شده بوسیله: Masoud در تاریخ: 07/14/2007 06:11:46 PM



نوشته شده بوسیله: در تاریخ: 07/14/2007 08:54:42 PM


سلام دوستان خوبم...بسيار متاسفم.خيلي دردناکه...درد درد درد...شايد مامردم ايران عادت کرديم به اين درد مزمن که تا رگ و ريشه مون ريشه کرده...زندگي کردن در ايران و شرايط حاکم بر جامعه منو به ياد کتاب (کوري) "يوزه ساراماگو" ميندازه...مردمي که دچار يک بيماري کوري مزمن ميشن.و در همون کوري مطلق از هم غارت ميکنن.به هم تجاوز ميکنن. دزدي ميکنن.از هم غنيمت ميگيرن.همديگه رو شکنجه ميدن.و حتي همديگه رو ميکشن...شايد با سنگ...خوي حيواني جايگاهش با خوي انساني عوض مي شه...و اونوقته که شهر بوي گند تعفن ميگيره.بوي مدفوع و ادرار...صداي ناله و آه.صداي نعره هاي حيواني.و بوي تند خونابه و...تو اين شهر فقط يک نفره که ميتونه ببينه.فقط تصور کنيد که چه صحنه هاي دلخراشي رو ميبينه و جه دردي ميکشه....بله دوستان متاسفانه همه ما دچار اين کوري مزمن شديم.شايد هرکدوم به شکلي...تو رو خدا قضيه رو اينقدر سياسيش نکنيم...حکومت.دولت.حکومت.دولت.حکومت.دولت...باور کنيد که خسته شديم از اين حرفا.باور کنيد که گوشمون پره از اين حرفا... دوستان خوبم تو رو خدا اينقدر احساسي با مساله برخورد نکنيد...اگر چيزي به اسم سنگسار هست مگر نه اين است که هستند کساني از خود ما که سنگ بر روح و جان آدما ميزنن...مگر نه اين است که حکومت زير مجموعه اي از اکثريت جامعه ست...مگر نه اين است که قوانين حاکم بر جامعه بر گرفته از فرهنگ تفکر و اعتقادات اکثريت مردم جامعه است...مگر نه اين است که تا گلو توي گودال خرافه و خرافه پرستي گير افتاديم...باور کنيد که توي جامعه سياه ما اون اقليتي که توانايي ديدن دارن در تنهايي خودشون دارن از درد به خودشون مي پيچن و اکثريتي که در گير کوري و نادانيند دارند با نعره هاي حيواني و با هيجان زياد سنگ پرتاب ميکنن و با بوي تند خون و خونابه نشعه ميشن...کو فرهنگي که ازش دم ميزنيم...به کجا مي خوايم بريم...فرهنگ. فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.و باز هم با تاکيد فراوان فرهنگ...اين است راه نجات مکرمه...دوستان خوبم بيايد هرکدوممون از خودمون شروع کنيم...

نوشته شده بوسیله: علي محمدزاده در تاریخ: 07/15/2007 01:13:09 AM


سلام دوستان خوبم...بسيار متاسفم.خيلي دردناکه...درد درد درد...شايد مامردم ايران عادت کرديم به اين درد مزمن که تا رگ و ريشه مون ريشه کرده...زندگي کردن در ايران و شرايط حاکم بر جامعه منو به ياد کتاب (کوري) "يوزه ساراماگو" ميندازه...مردمي که دچار يک بيماري کوري مزمن ميشن.و در همون کوري مطلق از هم غارت ميکنن.به هم تجاوز ميکنن. دزدي ميکنن.از هم غنيمت ميگيرن.همديگه رو شکنجه ميدن.و حتي همديگه رو ميکشن...شايد با سنگ...خوي حيواني جايگاهش با خوي انساني عوض مي شه...و اونوقته که شهر بوي گند تعفن ميگيره.بوي مدفوع و ادرار...صداي ناله و آه.صداي نعره هاي حيواني.و بوي تند خونابه و...تو اين شهر فقط يک نفره که ميتونه ببينه.فقط تصور کنيد که چه صحنه هاي دلخراشي رو ميبينه و جه دردي ميکشه....بله دوستان متاسفانه همه ما دچار اين کوري مزمن شديم.شايد هرکدوم به شکلي...تو رو خدا قضيه رو اينقدر سياسيش نکنيم...حکومت.دولت.حکومت.دولت.حکومت.دولت...باور کنيد که خسته شديم از اين حرفا.باور کنيد که گوشمون پره از اين حرفا... دوستان خوبم تو رو خدا اينقدر احساسي با مساله برخورد نکنيد...اگر چيزي به اسم سنگسار هست مگر نه اين است که هستند کساني از خود ما که سنگ بر روح و جان آدما ميزنن...مگر نه اين است که حکومت زير مجموعه اي از اکثريت جامعه ست...مگر نه اين است که قوانين حاکم بر جامعه بر گرفته از فرهنگ تفکر و اعتقادات اکثريت مردم جامعه است...مگر نه اين است که تا گلو توي گودال خرافه و خرافه پرستي گير افتاديم...باور کنيد که توي جامعه سياه ما اون اقليتي که توانايي ديدن دارن در تنهايي خودشون دارن از درد به خودشون مي پيچن و اکثريتي که در گير کوري و نادانيند دارند با نعره هاي حيواني و با هيجان زياد سنگ پرتاب ميکنن و با بوي تند خون و خونابه نشعه ميشن...کو فرهنگي که ازش دم ميزنيم...به کجا مي خوايم بريم...فرهنگ. فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.فرهنگ.و باز هم با تاکيد فراوان فرهنگ...اين است راه نجات مکرمه...دوستان خوبم بيايد هرکدوممون از خودمون شروع کنيم...

نوشته شده بوسیله: ط¹ظ„غŒ ظ…ط­ظ…ط¯ط²ط§ط¯ظ‡ در تاریخ: 07/15/2007 01:15:20 AM


ba yad az tarigh mardom eghdam kard tamam mardom har as ke dar iran zendegi mikonad ro be unja ferestad va ba film gereftan az in sahne ghatle vahshatnake asre hajari bes shod ta dar jahan in kar jelogiri shavad .va mitavan ba rahpimai va tajamo dar jelo dadgah jelo inkaro gereft na be sangsar

نوشته شده بوسیله: nahid در تاریخ: 07/15/2007 01:28:43 AM


نامه درخواست از رهبر نوشته شده و توسط افراد سرشناس هنري وعلمي و سياسي امضا و پيگيري شود. نامه مزبور در رسانه هاي مختلف پخش شود(روزنامه ها وتلويزيون ؟! و ماهواره و.......)

نوشته شده بوسیله: k در تاریخ: 07/15/2007 05:49:04 PM


اين سوال مدتي هست که به کله ام اومده که چرا دانشگاه ها در محکوميت سنگسار و همينطور حمايت از کم‍پين ها به اندازه کافي فعال به نظر نمي رسند. (من خارج از گود هستم و اطلاعاتم کامل نيست) . آيا نمي شه از طريق انجمن هاي دانشجويي يک کمپين مشترک بر ضد سنگسار به راه انداخت و بعد هر دانشجو در بين اطرافيانش بسطش بده؟ البته الان فصل تعطيليه و زود جواب نمي ده. اما تا سنگسار جعفر کياني از يادها نرفته خود نفس قانون سنگسار رو بهتره هدف قرار داد و باز نايستاد حتي اگر خطر از سر مکرمه بگذره... راستي، نميشه شما و کمپين برابري يک کميته مشترک واسه سنگسار درست کنيد و تغيير قانون رو هر دو و هماهنگ دنبال کنيد؟ ضعف کانالهاي ارتباطي با مردم براي اطلاع رساني و آموزش هم که مشکل هميشگي و دامن گير همه فعاليت هاي اجتماعي مون هست. يک فکري هم بايد به حال اون کرد... در هر صورت، اميدوارم موفق باشيد.

نوشته شده بوسیله: بي خانمون در تاریخ: 07/16/2007 08:11:54 AM


با فرستادن ايميل مي توان هموطنان را آگاه كرد.

نوشته شده بوسیله: سعيد در تاریخ: 07/16/2007 09:48:34 AM


با فرستادن sms مي توان هموطنان را آگاه كرد.

نوشته شده بوسیله: سعيد در تاریخ: 07/16/2007 09:50:17 AM


با فرستادن sms مي توان هموطنان را آگاه كرد.

نوشته شده بوسیله: سعيد در تاریخ: 07/16/2007 09:51:15 AM


mosalaman baraye hale in mozoo nemishe har bar ke kasi gharare sangsar beshe behesh fekr kard vali dar sharayete hazer chand rah be zehne man mirese.1.neveshtane name be zabane engilisi va ferestadanesh be tamame khabargozarihaye motabare jahan va darkhaste komak az in khabargozariha ba enteshare name.2.va albate ferestadane name be sazmanhaye hooghooghe bashari az jomle:Human Rights watch,Amensty va gheire. mamoolan feshar jahani dar in mavared mitoone khieli koman kone.man ozve gooroohe Amnesti dar alman hastam age khastin bahashoon tamas begirin man khosh-hal misham komak konam.

نوشته شده بوسیله: Solmaz در تاریخ: 07/16/2007 02:07:06 PM


پيشنهاد سعيد که گفته است "با SMS هموطنان را آگاه کنيد" پيشنهاد بسيار عملي، کم هزينه و موثري است. اگر تنها 10 نفر از ما هم اکنون با فرستادن ايميل به دوستان خود آزادي مکرمه ابراهيمي را خواستار شوند و اين اقدام هر يک ساعت تکرار شود تنها ظرف چند ساعت ميليون ها نفر در سرتاسر ايران از يکديگر خواهند پرسيد که مکرمه کيست و چه کاري انجام داده و قرار است چه بر سر او بيايد؟ اين حرکت مي تواند فشاري بزرگ را بر رژيم وارد کند. پس از همين حالا شروع کنيد! با جملاتي مثل اين که "مکرمه و فرزندان بي گناهش بايد آزاد شوند"، "عمل غير انساني سنگسار را متوقف کنيد" و... نبايد به هيچ چيز کمتر از آزادي مکرمه که قرباني زندگي در جامعه غرق در سنت هاي غلط ماست رضايت دهيم. با وجود ميليون ها کاربر تلفن همراه ايران مي تواند آزادي مکرمه و ديگر محکومان به سنگسار را فرياد کند.

نوشته شده بوسیله: محمد رضا در تاریخ: 07/16/2007 06:42:13 PM


كساني كه امروز سنگسار مي كنند روزي جان در كف گرفته و قدرت را به دست آوردند ، اگر ما امروز مي خواهيم با آن مخالفت كنيم راهي جز ايستادگي و كنار گذاشتن ترس نداريم ، بايد همه با هم آن جا باشيم و ايستادگي كنيم نه با زبان كه با دست هايمان ، البته قبول دارم كه اين ديدگاه خام است ولي من راه ديگري نمي شناسم

نوشته شده بوسیله: نيما در تاریخ: 07/16/2007 08:37:54 PM


sms ,sms

نوشته شده بوسیله: marjan در تاریخ: 07/16/2007 10:19:21 PM


دوستان عزيز من نيز به مانند بسياري از شما بسيار متاسف شدم، به نظر من تا زماني که کساني هستند که مبادرت به سنگ اندازي به کساني که محکوم به سنگسار هستند، مي کنند، حق همين مردم است که روزي در زير همين سنگها جان بسپارند. گفت رنج احمقي قهر خداست رنج و کوري نيست قهر، آن ابتلاست ابتلا رنجي است کان رحم آورد احمقي رنجي است کان زخم آورد ز احمقان بگريز چون عيسي گريخت صحبت احمق بسي خونها بريخت دوستان، از دست جامعه روشنفکري در ايران کاري بر نمي آيد، بگذاريد، مردم آنقدر بکشند، تا خود راه حل مشکل خود را بيابند. به نظر من کساني که مي توانند، نبايد لحظه اي در اين مملکت نفس کشند، چرا که "ده مرو، ده مرد را احمق کند". بنابراين بيايئم و دست به مهاجرت دست جمعي بزنيم، و بگذاريم هرکس که دغدغة اين آب و خاک را دارد، بماند و بکشد، آنقدر بکشد تا بر سر حماقتش بسوزد و بميرد. من گديرم مرنده تماشادي گلنده بيزيم ملت يوخلايب آينياچاق اولنده دوستان شرمنده، ادم يه مقدار عنان قلم رو از دست ميده.... حسين

نوشته شده بوسیله: Hussein در تاریخ: 07/16/2007 11:14:26 PM


We should completely change the law with protesting against stoning and take the files of the victims of this brutal crime to the United Nations for their further review and actions.

نوشته شده بوسیله: ziba در تاریخ: 07/17/2007 02:04:06 AM


sms, sms, sms ...

نوشته شده بوسیله: سودابه در تاریخ: 07/17/2007 09:14:45 AM


مردي به جرم خوابيدن با زني ?? سال پشت ميله‌ها منتظر ميماند تا هزاران سنگ سرش را بشکافند و نفسش را خاموش کنند. انتظار عجيبي‌ست، نه؟ و مردي به قضاي روزگار ?? سال زندگي هر روزش را با نام قاضي ميگذراند و تمام خوشي ديروزش آن بود که حکم خدايش را به چنگ و دندان اجرا کرد و شب با لبخند سر به بالين ميگذارد شبيه قصه‌ها ميماند، آدمي عجيب است. از خشم من و تو هيچ بر نمي‌آيدبايد قصه‌را خواند و جادوگر را منتظر ماند.. همين

نوشته شده بوسیله: شيوا آباء در تاریخ: 07/17/2007 01:52:11 PM


مردي به جرم خوابيدن با زني ?? سال پشت ميله‌ها منتظر ميماند تا هزاران سنگ سرش را بشکافند و نفسش را خاموش کنند. انتظار عجيبي‌ست، نه؟ و مردي به قضاي روزگار ?? سال زندگي هر روزش را با نام قاضي ميگذراند و تمام خوشي ديروزش آن بود که حکم خدايش را به چنگ و دندان اجرا کرد و شب با لبخند سر به بالين ميگذارد شبيه قصه‌ها ميماند، آدمي عجيب است. از خشم من و تو هيچ بر نمي‌آيدبايد قصه‌را خواند و جادوگر را منتظر ماند.. همين

نوشته شده بوسیله: شيوا آباء در تاریخ: 07/17/2007 01:54:46 PM



نام: (name)
  
آدرس ایمیل:(email)
  
آدرس وب:(URL)
  
    
نظرات:(comments)